تو را به خانه ام دعوت می کنم ...
برایت قهوه میریزم ...
درونش یک قاشق سیانور میریزم تا بمیری ...
برایت میاورم ...
لبخند میزنی ...
می گویم قهوه ات سرد شد بگذار عوضش کنم ...
آری ...
من چند سال است که میخواهم تو را بکشم ...
اما لبخندت ...
لبخندت ...
لبخندت ...
لعنتی ...
آدم حساب کردن بعضیا خیانت به عالم بشریته
پاییز در راه است ...
وقت خریدن لباس های پاییزی
دقت کنید !
لباس هایی بخرید با جیب های بلند
به اندازه دو دست !
شاید در این فصل عاشق شدید
گاهی نیاز داری