چار دیواری

یه لحظه میاد ... همون موقع مینویسم ...

چار دیواری

یه لحظه میاد ... همون موقع مینویسم ...

Finish .....

و بالاخره من با کوله باری از خستگی و کوفتگی و کلکسیونی از خاطرات خوب و بد و روزایی که خودمم نفهمیدم چجوری شب میشد چجوری دوباره روز میشد به خونمون برگشتم ..... 

 

چه استقبالی از من شد مرسی مرسی مرسی !!! 

 

آوه ه ه ه ه  خیلی خستمه میرم چند روزی بخوابم