و بالاخره من با کوله باری از خستگی و کوفتگی و کلکسیونی از خاطرات خوب و بد و روزایی که خودمم نفهمیدم چجوری شب میشد چجوری دوباره روز میشد به خونمون برگشتم .....
چه استقبالی از من شد مرسی مرسی مرسی !!!
آوه ه ه ه ه خیلی خستمه میرم چند روزی بخوابم