شب که میشه
وقتی با اون پیرهن سفیده نازک میای جلوم
وقتی موهاتو برام بلوند کردی
اندامتو که زیر نور لوستر داره برق میزنه به رُخم میکشی
دکمه های پیرهنتو یکی در میون باز گذاشتی
همون ادکلنی رو که من دوس دارم زدی
وقتی که از شدت گرمای بدنت ، شهوت منم به اوج میرسونی
بطری مشروبو که میذاری روی میز
دوتا پیک سنگین که واسه هردومون میریزی
دستتو که میاری سمت کراواتم
منو که میکشونی به طرف خودت
تو چشمام که نگاه میکنی
.
.
.
ترجیح میدم برم پشت پنجره یه نخ سیگار بکشم