چار دیواری

یه لحظه میاد ... همون موقع مینویسم ...

چار دیواری

یه لحظه میاد ... همون موقع مینویسم ...

یکسال گذشت

سلام 

دوست نداشتم این وبلاگم راکد بمونه . دلم میخواست همیشه آپ باشه ولی نشد. الان تقریبآ ۲ ماهی میشه که هیچ پستی توی وبلاگ نذاشتم . مشتریهای وبلاگم که همه پریدن ولی بازم از چندتا دوستای خوبم ممنونم که گاهی سراغی ازم میگیرن 

خدمته دیگه چیکارش میشه کرد چند روز دیگه یکسال از دوران خدمتم میگذره و وارد سیزدهمین ماه میشم . به همین سرعت یکسال گذشت انگار همین دیروز بودو من ۴ ماه دیگه باید باهاش خداحافظی کنم 

همه میگفتن زود میگذره اما خودم باورم نمیشد ولی حالا دارم میبینم که چیزی به آخرش نمونده 

اینم از سربازی من ..... 

نظرات 1 + ارسال نظر
بابک پنج‌شنبه 26 آبان 1390 ساعت 02:34 ب.ظ http://cloudysky.blogsky.com

خب به سلامتی انشااله- دیگه پایه ات رفته بالا امیر جان - اتفاقا داداش منم دیماه اعزام می شه و من همین حرفائی که پارسال به شما گفتم و به اونم می گم. به خوبی و خشی این 4ماه باقیمونده رو بگذرون و زندگی رو مردونه شروع کن

ممنون از تو دوست خوبم. توی این یکسال خیلی تجربه ها رو کسب کردم فکرنمیکردم این دوران اینقدر سرنوشت ساز باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد