چار دیواری

یه لحظه میاد ... همون موقع مینویسم ...

چار دیواری

یه لحظه میاد ... همون موقع مینویسم ...

من اومدم

سلام دوستای گلم . من بالاخره طعم سربازی رو چشیدم ، خیلی تلخه اما من همین تلخی رو دوست دارم .  

روز شنبه یک آبان ، من و 3 تا از دوستام که با هم قرار بود به جهنم سبز بریم به درب حوزه نظام وظیفه رفتیم و بعد از معرفی خودمون سوار اتوبوس شدیم و به سمت پادگان شهید دستغیب جهرم حرکت کردیم . نزدیکای ظهر رسیدیم به درب پادگان . بعد از بازرسی بدنی و ساک شخصیمون ما رو وارد پادگان کردن 

به اینجا میگن جهنم سبز ، دلیل اصلیشو نمیدونم اما اینجا یکی از معروفترین پادگان های آموزشی نیروی انتظامی در جنوب کشوره 

به ما لباس و استحقاقی های دیگه رو دادن و بعد از تقسیم بندی ما رو به گردان3 فرستادن. اولش خیلی سخت بود اما کم کم عادی شد و حالا من عاشق این دورانم و خوشحالم که تازه اول راهم. 

اینجا یاد میگیری فقط بگویی " بله قربان " 

اینجا خواب با چشمانت بیگانه میشود 

اینجا غرورت میشکند  

اینجا دلت برای قورمه سبزی مامان تنگ میشود 

اینجا شب ها خواب هایی میبینی که قبلا حتی در خواب هم نمیدیدی 

اینجا تفاوت خوردن صبحانه در ساعت 5 صبح را با لنگ ظهر حس میکنی  

اینجا نماز اجباریست 

اینجا گاهی دلت برای نگاه مادرت میگیرد 

اینجا زیر پتو جای خوبی برای خالی شدن دلتنگیهاست 

اینجا گاه گداری گوشه چشمت قطره اشکی جمع میشود 

"اینجا میتوانی به مرد شدن فکر کنی "

نظرات 15 + ارسال نظر
نونوچه جمعه 7 آبان 1389 ساعت 10:27 ق.ظ http://nonoche.blogsky.com

اینجا شبیه سیاه چاله نونوچه ستانه
یووووووووووووووووووووووووووووووهوووووووووووووووووووووو خیلی ذوق مرگ شدم از اینکه برگشتید سیاه چاله نونوچه ستان عین سربازی داهات شماست... مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی که اومدید خوش به حالتون که قورمه سبزی نمی خوردید بدم میاد

سلام بر نونوچه
خیلی ذوق مرگ نشید براتون خوب نیست
ممنون از لطفت . من امشب میرم اما احتمالا پنج شنبه ُ جمعه دوباره بر میگردم

نونوچه جمعه 7 آبان 1389 ساعت 10:28 ق.ظ http://nonoche.blogsky.com

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای اول شدم
یوووووووووووووووووووووووووووووووهووووووووووووووووووووووو تا کی هستید؟؟!!

بابک جمعه 7 آبان 1389 ساعت 10:44 ق.ظ

امیر جان - فعلا که آشحوری بیش نیستی- بزار یکماهی بگذرد آنوقت نتایج اخلاقی و احتماعی سربازی خودش را نشان می دهد :-)

بابک خان سلام !
صحبت شما بسیار متین
بالاخره شما ۴ تا پیرهن زودتر و بیشتر از ما پاره کردی داداش
پاینده باشی

لیوسا جمعه 7 آبان 1389 ساعت 12:25 ب.ظ http://memorialist.blogsky.com

فکر کنم با این همه تجربه ای که تو این یه هفته کسب کردی در پایان این دوره علامه دهر شوی.به هر حال خوش بگذره .

شایدم شدم . خدا رو چه دیدی

نونوچه جمعه 7 آبان 1389 ساعت 03:10 ب.ظ http://nonoche.blogsky.com

یووووووووووووووووووووووووووووووهووووووووووووووووووووووووو
فقط اومدم عرض ادب کنم و یه یوهویی بگم و برم...
شما هم دیگه یه پا یوهو شدیدا

مشکلات فرصتهایی است که به ما داده شده اند ، تا بتوانیم جوهر وجود خود را آشکار کنیم...

مرسیییییییییییییییییییییییییییییییی جوجه سرباز نونوچه

kiyoosk جمعه 7 آبان 1389 ساعت 08:34 ب.ظ http://kiyoosk.blogsky.com

ماییم تکاور
همه مون دلاور
می زنیم به قلب
دشمنان حیدر
حفظ امنیت
برعهده ماست
ما ترس نداریم
الله یاور ماست

بدترین لحظه آموزشی آخرین لحظه است !!!!
چون باید از تمام دوستان عزیزت دل بکنی !
دوستانی که با هم سینه خیز رفتی ! پا مرغی رفتی ! و ...
من تمام روزمرگی هامو نوشتم تا هیچ وقت این لحظه ها از یادم نره ! تو هم همین کار رو بکن چون روزی میرسه که دلت واسه آنکادر ، نظافت آسایشگاه و ... تنگ میشه !!
یا حق .

مرسی دوست من که سر زدی . آره من همین دو هفته که گذشته دلتنگ روز اول شدم . اینجا خیلی دوست پیدا کردم .از هر جای ایران که فکر کنی از تهران ، یزد ، بوشهر ، شمال ، اصفهان و...
در مورد نوشتن خاطرات روزانه هم باید بگم چند روز اول رو نوشتم اما بعدش دیگه نتونستم چون شب ها از شدت خستگی فقط فکر خوابیم
راستی از آنکارد متنفرم

مینا شنبه 8 آبان 1389 ساعت 08:34 ق.ظ http://myimmortal.iranblog.com

سلام دوست عزیز خوشحالم که برگشتی امیدوارم روزها خوبی داشته باشی و حسابی مردتر بشی عزیز

ساناز شنبه 8 آبان 1389 ساعت 01:05 ب.ظ http://najmeh7.blogfa.com

سلام خوبی ُ خوب دیگه این هم یه دوران پس مرد شو میگذره دوسال زیاد نیست چشمهاتو هم بزنی گذشته فعلا اولش بعدا این حرفا برات طبیعی میشه یادت باشه ساعت ۵ بیدار بشی حافظت بهتر کار میکنه پس ازش استفاده کن

مرسی از حضورت و دلداریت . ولی ما ساعت ۴ بیدار میشیم
و اصلا هم مغزمون اونموقع کار نمیکنه

patina شنبه 8 آبان 1389 ساعت 02:22 ب.ظ http://patina.ir

سلام
حالت چطوره؟

مرسی خوبم قرصهامو که میخورم بهترم میشم
شما چطوری؟

aniyeta یکشنبه 9 آبان 1389 ساعت 11:44 ب.ظ

به مرد شدن فکر نکن!.... مرد شو

سعی میکنم دوست من

نونوچه سه‌شنبه 11 آبان 1389 ساعت 05:03 ب.ظ http://nonoche.blogsky.com

شنبه (جوجه سرباز نونوچه نیستش)
یک شنبه
دوشنبه
سه شنبه
چهار شنبه
پنج شنبه (جوجه سرباز نونوچه میاد)
جمعه (جوجه سرباز نونوچه هستش) (ولی بعدش جوجه سرباز نونوچه میره)

مِسی عزیزم

علی چهارشنبه 12 آبان 1389 ساعت 11:59 ب.ظ http://www.ali-lover747.blogfa.com

چه زود برگشتی فکر نمیکردم به این زودیا بیای تو یه هفته خیلی تجربه کسب کردی.
یه خبری میدای که اومدی بد نبود.
راستی یه چتروم تو وبم گذاشتم این ادرسشه
http://ali-lover747.blogfa.com/page/lovechat.aspx
زودی بیا ببین خوب شده یا نه
منتظرم بای

سلام علی اقا من کوچیکتم

نونوچه پنج‌شنبه 13 آبان 1389 ساعت 06:30 ب.ظ http://nonoche.blogsky.com

یوووووووووووووووووووووووووووووووووووووهووووووووووووووووووووو به جوجه سرباز نونوچه
میدونستم امروز میاید دارم از شدت ذوق مرگ شدن می ترکم
هه هه هه هه ساشا!!!!!!!!!!! من کی به شما گفته بودم یادم نیست
چه خفر جوجه سرباز نونوچه؟؟!!
مرسی به خاطر حضور سبزتون

خودت بهم گفتی اسم هنریت ساشاست
خبر : سلامتی شما

نونوچه جمعه 14 آبان 1389 ساعت 11:03 ق.ظ http://nonoche.blogsky.com

عجب حافظه ای!!!!!!!!!
خووووووووووووووووووووووووشم اومد
خودم یادم نبود
موفق باشید

http://hofop.blogsky.com جمعه 14 آبان 1389 ساعت 10:43 ب.ظ

سلام/والا من که تو سربازیم نیستم تمام این کارارو تو خونمون انجام میدم پس خوشال یاش که واس تو حداقل تمومی داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد